تا اینجا اومدی یک فال هم بگیر

فال حافظ بگیرید فال واقعی خاطره از حافظ بنویس

مهر سیه چشمان – مرا مهر سیه چشمان ز سر بیرون نخواهد شد – غزل ۱۶۵ – ۲۴۷

۲۴۷- مهر سیه چشمان

مرا مهر سیه چشمان زسر بیرون نخواهد شد   قضای آسمان است این و دیگر گوننخواهدشد
رقیب آزارها فرمود و جای آشتی نگذاشت     مگر آه سحر خیزان سوی گردون نخواهدشد ؟
مرا روز ازل اری بجز رندی نفرمودند       هر آن قسمت که آنجا رفت از آن افزون نخواهد شد
خدارا محتسب ما را به فریاد دف و نی بخش       که ساز شرع ازین افسانه بی قانون نخواهد شد
شراب لعل و جای امن ویار مهربان ساقی     دلا کی به شود کارت اگز اکنون نخواهد شد ؟
مجال من همین باشد که پنهان عشق او ورزم کنار و بوس و آغوشش چه گویم چون نخواهد شد ؟
مشوی ای دیده نقش غم زلوح سینه حافظ     که زخم تیغ دلدار است و رنگ خون نخواهد شد
توضیحات :
فضای آسمان ( فرمان قضا و قدرسرنوشتازلی دستور روزگار ) رقیب ( حریف – دشمن ) آزار ( جفا ) آه سحر خیزان ( دود دل عاشقان ) سوی گردون ( به آسمان به گوش فلک ) ازل ( آغاز – ابتدا ) نفرمودند ( امر نکردند  دستور ندادند ) قسمت ( نصیب بهره ) محتسب ( مامور شرع ) ساز شرع ( نظام دین ) دف ( دایره زنگی ) قانون ( نوعی ساز نظم و قاعده ) چون نخواهد شد ( به سبب آنکهمهیا نخواهد شد ) لوح  سینه ( پهنه – سینه ) دلدار( محبوب ) زنگ خوننخواهد شد (رنگ خون از آن بیرون نمی رود ) معنی بیت ۲( دشمن برمن ستم رواداشته است و راه سازش و صلحرا بسته آیا دو دل عاشقان شب زنده دار به گوش فلک نمی رسد) معنی بیت ۷( ای چشم اشک آلود مدال عشق را از پهنه سینه حافظ پاک مکنزیرااین اثر از ضربه تیغ محبوب است و رنگ آن شستنی و پاک کردنی نیست )
نتیجه تفال :
۱-   ویژگیهای جنابعالی : معصوم اصیل متنفر از یا جذاب اهل دل ناکام کله شق عصبانی لجباز راستگو با وجدان بی تظاهر منطقی غمگین جذاب باوفا با انصاف نجیب بد شانس خود خور دعوایی حق شما ضایع شده مهربان و بخشنده
۲-      خواجهدر بیتهای ۱-۳-۴ به ترتیب فرماید ( محبت سیه چشمان و زیبا رویان از سرمن بیرون نخواهد رفت زیرا محبت چشمانو زیبا رویان از سرمن بیورننخواهدرفت زیرا محبت آنان حکم قضا و قدرآسمانی را داردو تغییر ناپذیر است ) ( در روز نخست و ابتدا غیر ارندی و عشقبازی چیز دیگری به من نفرمودند پس هر نصیبی که آن روز مقدر کرده اند زیاد و کم نمی شود )( ای نهی کننده امور شرع برای خشنودی خدا ساز دف و نی رابه من ارزانی دار و نواختن و شنیدن آنرا برمن عیب مگیر که از قصه عشق ما که از آواز دف و نی بلند می شود سامان دین دچار پریشانی و بی نظمی نمی شود) جنابعالی تفسیر کنید
۳-      چنان در تب و تاب این نیت و عشق او مستغرق هستید که گاه می خواهید توجه خویش ار بردارید ولی باز نمی توانید زیرا دل در گرو او نهاده اید و تمام توجه و فعالیت جنابعالی متوجه آن است به جنابعالی مژده می دهم که بزودی کبوتر اقبال بر آن است به جنابعالی مژده می دهم که بزودی کبوتراقبال بر بام منزل شما خواهد نشست و کارها بروفق مراد خواهد شدو نیت جنابعالی بدون نگرانی درهمین هفته یا ماه حداکثر عملی می گردد پس به یکی از مشاهد متبرکه بروید و نذر خود را ادا کنید
۴-      درانجام ایننیت جای هیچ گونه نگرانی نمی باشد مسافر شما حال و کارش خوب است به زودی مسافرتی در پیش خواهیدداشت ازدواج و موفقیت تحصیلی حتمی است خرید و فروش و تغییر شغل و مکانراتوصیه می کنم عزیزم عشق عشق می آفریند عشق زندگی می بخشد زندگی رنج به همراه داردرنج دلشوره می آفریند دلشوره جرات می بخشد جرئت اعتماد به همراه دارد اعتماد امید می آفریند امید زندگی می بخشد زندگی عشق می آفریند عشق عشق می آفریند
کمی بیشتر در خصوص غزل بدانید :
شرح غزل :
معانی لغات غزل( ۱۶۵)
مهر:محبت، تعلق خاطر.
قضای آسمان: قضای الهی ،مشیت الهی ، تقدیر.
رقیب:نگهبان، مراقب، مدعی عشق. روز ازل:کنایه ازآغاز خلقت ، زور سرنوشت ساز.
خدارا محتسب:ای محتسب برای خاطر خدا…
مارا به فریاد دف و نی بخش: مارا به بانگ دف ونی واگذار، نوای دف و نی و شنیدن آنها رابر ما خورده مگیر. ساز شرع:ساخت و ساز شرع.
ساز شرع از ین افسانه بی قانون خواهد داشت :در ساختار شریعت با این کار خللی وارد نمی شود.
مجال:میدان ومجازاً به معنای قدرت و امکان.
یار مهربان ساقی: ساقی، یاری مهربان است.
لوح سینه:صفحه سینه.
رنگ خون نخواهد شد: رنگ خون زایل نخواهد شد، رنگ خون پاک نمی شود.
معانی ابیات غزل (۱۶۵)
(۱) محبت و علاقه دلبران چشم سیاه از سر من بیرون نخواهد رفت . این سرنوشت و تقدیرالهی است وتغییر پیدا نمی کند . (۲)مدعی جفا و آزار جفا بسیار روا داشت و راه آشتی را بست . آیا دود آه شب زنده داران برآسمان نمی رود ؟
(۳) درروز سرنوشت ساز که مرا آفریده اند جز خوشگذرانی وعاشقی و بی پروایی کار دیگری به عهده من نگذاشتند هر چه روز ازل نصیب و قسمت شد . تغییر نخواهد کرد.
(۴) ای محتسب از برای خدا ما را با بانگ دف و آواز نی واگذار و دست از ما بردار زیرا با این مشغولیت ما نظم و ترتیب دستگاه شرع بر هم نمی خورد.
(۵) تنها قدرت و امکان من در این است که با او در پنهایی عشق ورزی کنم . از بوسه و آغوش او ، چرا حرفی بزنم که عملی نخواهد شد.
(۶) حالیا شراب قرمز و خلوت امن فراهم و ساقی یاری مهربان است. ای دل اگر اینها تو را راضی نکند پس کی و چگونه راضی خواهی شد؟
(۷) ای چشم ، تصویر غم را از صفحه سینه حافظ با اشک خود مشوی که این نقش زخمِ تیغ دلداراست و رنگ خون پاک نخواهد شد.
شرح ابیات غزل( ۱۶۵)
وزن غزل: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن
بحر غزل: هزج مثمّن سالم
*
به ظن قوی این غزل پس از قتل شیخ ابواسحاق ودر اوایل حکومت امیر مبارزالدین سروده شده است . شاعر در مطلع غزل، دلدادگی و شیدایی ومِهِر ماهرویان سیاه چشم را بهانه قرار داده و به حکم طبیعت جبری خویش ، خود را از ادامه راه ورسم عاشقی و شیدایی بی اختیار و به حکم سرنوشت می داند و می توان در پشت مضمون ، بارقه مهر و محبت او را به ابواسحاق با چشم دل مشاهده کرد منظور شاعر از عبارت رقیب آزارها فرمود و جای آشتی نگذاشت احتمالاً اشاره یی است به امیر مبارزالدین که در زمان حیات ابواسحاق با حیله و نیرنگ ، وساطت عالم و قاضی بزرگ زمان عضد الدین ایجی را برای آشتی و کنار آمدن با سلطان ندیده گرفت واین قاضی عضدالدین همانست که حافظ در قطعه یی می فرماید:
بـه عـهد سلـطنت شــاه شیخ ابواسحاق به پنج شخص عجب ملک فارس بودآباد
تا آنجا که : دگر شهنشه دانش عضد که در تصنیف بـنـای کـار مـواقـف بـه نـام شـاه نـهاد
نام این قاضی عبدالرحمن احمد بن عبدالغفار عضدالدین ایجی ( ایگی) ازولایت بلخ است. او از زمان شیخ ابواسحاق تا زمان شاه شجاع حیات داشت ولادتش در سال ۷۰۸ هجری و وفاتش به سال ۷۶۵ می باشد . نامبرده مولف کتاب طبقات الشافعیه و مواقف و فواید غیاثیه و شرح ابن حاجب است . او در محاصره شیراز توسط امیر مبارزالدین از شیراز خارج و به شبانکاره رفت ودر حبس قلعه شبانکاره در سال ۷۶۵ وفات یافت . این مرد بزرگ استاد حافظ بوده و حافظ از دریای فضل و کمال او بهر های فراوانی برده است .
شاعر در بیت سوم این غزل که در زمان سختگیریهای امیر مبارزالدین سروده شده با شجاعت بر رندی و آزادگی و بی پروایی خود تأکید کرده و بلافاصله در بیت چهارم خطاب به امیر مبارزالدین محتسب می گوید از برای خدا دست از سر ما بردار و به کار ما و آواز نی و بانگ دف ما و مجالس انس ما کار نداشته باش و بدانکه صدای نی و دف ما هیچ زیانی به ساختار و ترکیب شریعت وارد نمی آورد. به عقیده این ناتوان اگر جای ابیات ۵و ۶ این غزل عوض شود در اینصورت شاعر از یک ساقی که یار مهربان است نام برده که از مجالست او شادمان بوده و می گوید که تنها کاری که از دستم بر می آید این است که ( پنهان عشق او ورزم ) ودر حال حاضر ( کنار و بوس و آغوش) او امکان ندارد.
شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالی
غزل به قلم علامه قزوینی :
مرا مهر سیه چشمان ز سر بیرون نخواهد شد قضای آسمان است این و دیگرگون نخواهد شد
رقیب آزارها فرمود و جای آشتی نگذاشت مگر آه سحرخیزان سوی گردون نخواهد شد
مرا روز ازل کاری بجز رندی نفرمودند هر آن قسمت که آن جا رفت از آن افزون نخواهد شد
خدا را محتسب ما را به فریاد دف و نی بخش که ساز شرع از این افسانه بی‌قانون نخواهد شد
مجال من همین باشد که پنهان عشق او ورزم کنار و بوس و آغوشش چه گویم چون نخواهد شد
شراب لعل و جای امن و یار مهربان ساقی دلا کی به شود کارت اگر اکنون نخواهد شد
مشوی ای دیده نقش غم ز لوح سینه حافظ که زخم تیغ دلدار است و رنگ خون نخواهد شد
غزل به قلم شاملو : 
غزل به قلم الهی قمشه ای :
غزل به قلم عطاری کرمانی :
مرا مهر سیه چشمان زسر بیرون نخواهد شد   قضای آسمان است این و دیگر گوننخواهدشد
رقیب آزارها فرمود و جای آشتی نگذاشت     مگر آه سحر خیزان سوی گردون نخواهدشد ؟
مرا روز ازل اری بجز رندی نفرمودند       هر آن قسمت که آنجا رفت از آن افزون نخواهد شد
خدارا محتسب ما را به فریاد دف و نی بخش       که ساز شرع ازین افسانه بی قانون نخواهد شد
شراب لعل و جای امن ویار مهربان ساقی     دلا کی به شود کارت اگز اکنون نخواهد شد ؟
مجال من همین باشد که پنهان عشق او ورزم کنار و بوس و آغوشش چه گویم چون نخواهد شد ؟
مشوی ای دیده نقش غم زلوح سینه حافظ     که زخم تیغ دلدار است و رنگ خون نخواهد شد
غزل را بشنوید :
کلیپ های مرتبت با غزل :
برچسب ها

۶ دیدگاه

    1. سلام، تفسیرش خیلی عالی بود و ب نیتم مربوط میشد؛ امیدوارم ب زودی زودی ب نتیجه ای ک میخوام برسم و تفسیری ک بود برا رقم بخوره. ممنون

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن