تا اینجا اومدی یک فال هم بگیر

فال حافظ بگیرید فال واقعی خاطره از حافظ بنویس

مست باده ازل – در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است – غزل ۴۵

۶۰- مست باده ازل

در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است       صراحی می صاف و سفینه غزل است
جریده رو که گذرگاه عافیت تنگ است           پیاله گیر که عمر عزیز بی بدل است
نه من زبی عملی درجهان ملولم و بس     ملالت علما هم زعلم بی عمل است
به چشم عقل درین دهگذار پر آشوب   جهان و کار جهان بی ثبات و بی محل است
دلم امیدفراوان به وصل رویتو داشت     ولیاجل به ره عمر رهزن امل است
بگیر طره مه چهره ای وقصه مخوان   که سعد و نحس زتاثر زهره و زحل است
به هیچ دور نخواهدیافت هشیارش     چنین ه حافظ ما مست باده ازل است

:: ::

توضیحات :
سفینه (شتی = دفتریکه شیرازه اش در امتداد عرض باشد = دفتر شعر ) جریده (دفتر = بری بودن از علایق ) عافیت ()دفع بلاگردن) ب محل (بی قدرو اعتبار ) امل (آرزو )ناب (خالص ) به چشم عقل (درچشم عاقل ) سعد(خوشبختی ) نحس (نامبارکک) دور(زمان ) معنی بیت ۱( دراین زمانه رفیقی که خالی ازهرگونه خلل و بی ضرر باشد یافت نم یشود بله دونسان حقیقی عبارتند از یک شراب صاف و یک دفتر غزل ) معنی بیت ۵( دلم به وصل روی تو خیلی امیدها داشت اما درطریق زندگی اجل امیدها را بر باد میدهد) معنی بیت ۶( دست به گیسوی یار زیبا برسان واین افسانه را دیگر مگو خوشبختی و بدبختی از اثر بخشی ناهیداختر سعد و یوان ستاره نحس است ) معنی بیت آخر( بدینگونه که حافظ مست باده محبت از روز ازل شده است دیگر درهیچ زمانی به هوش نخواهد آمد)
نتیجه تفال :
۱-   لسان الغیب دربیت دوم به جنابعالی یادآور می شود که (سبکبار راه زندگی را طی کن تا از معبر باریک بلا به ایمنی و سلامت بتوانی گذشت مقصود آنکه اگر تندرستی می خواهی خود را از تعلقات دنیوی دور کن و باده بنوش که فرصت گرامی عمر اگر از دست برود چیزی جانشین آن نتواند شد)
این بیت بانیت و فال شما سازگاری دارد پس ای عزیز زندگی رابه مصرف گرایی و زیاد و کم داشتن بیهوده از دست مده زیرا چه بسیارند که به زندگی شما حسادت می ورزند بدانکه چشم و هم چشمی زهر کشنده زندگی شماست از آن دوری کنید
۲-   دراین دنیای وانفسا که هرکس به فکر خود می باشد رفیق و دوست یکرنگ و با وفا کم پیدا می شود پس خیلی سختگیر نباشید اگر کسی ۵۰% محاسنی را که لازم دارید دارا باشد برای انتخاب زندگی خوبست
۳-   از سخنان کسی نارحت شده اید جای نگرانی نیست زیرا شعورش بیش از این نمی باشد و ارزش واقعی یتان را نمی داند خوبست با او معاشرت نکنید
۴-   بیمار شفا نمی یابد سفرکرده فعلاً نمی آید طلاق حتمی است ولی برای ازدواج زود است خرید را توصیه نمی کنم ولی فروش هم چندان سودی ندارد موفقیت بزرگی درعلم و دانش می توانید داشته باشید به شرط آنکه تردید را کنار بگذارید و برتلاش خود بیفزایید زیرا انسانهای موفق از اوقات و اندیشه دیگران بخوبی بهره می گیرند و به موقع به کار می بندند
۵-   به زودی مژده ای خبر موفقی یا پولی به دست می آورید ولی براثر بی مبالاتی آن را ازدست می دهیده موجب افسوس شما می شود پس باید کاملاً دقت کنید
۶-   برنده می خواهد مورد احترام دیگران باشد اما ذهنش را درگیر آن کار نمی ند اما بازنده برای رسیدن به این هدف دست به هرکاری می زند اما سرانجام با شکست روبه رو می شود و به هدفش نمی رسد شما چطور ؟

کمی بیشتر در خصوص غزل بدانید :
شرح غزل :
معانی لغات غزل (۴۵)
خلل: رخنه، تباهی، فساد، خرابی.
سفینه: کشتی، جنگ غزل، دفتری که در آن غزلهای ناب را می‌نوشته‌اند.
جریده: مجرد، تنها، سبکبار بودن ازتعلقات دنیوی.
عافیت: صحت و سلامت، پرهیزکاری.
عمل: کار، کنایه از کارنیک.
علما: دانشمندان، کنایه از علمای دینی.
پرآشوب: پر از فتنه و فساد، پر از غوغا.
بی‌محل: بی‌جا، بی‌اعتبار.
طره: موهای آویخته به پیشانی تا بالای ابرو.
سعد: مبارک، میمون.
نحس: شوم.
امل: آرزو.
دور: زمان، گرداگرد، یک دوره.
مست باده ازل: سرمست ازباده مقسوم ازلی.
معانی ابیات غزل (۴۵)
(۱) در این‌دور‌وزمانه تنها دوست‌یکرنگ و بی‌ریا‌تنگ شراب و دفترجنگ غزلهای‌ناب است.
(۲) از تنگنا و گذرگاه عمر سبکبار بگذر و به یاری روی آور وبه شادی بگذران که عمر با گذشتن آن دیگر باز نمی‌گردد.
(۳) تنها من از اینکه کار نیکی نکرده شرمنده نیستم که ملالت و شرمندگی علمای دین هم نشانی از علم بی عمل آنهاست.
(۴) در پیش چشم عقل و در مسیر عمر و در این دوره پر آشوب، دنیا و مشغولیات آن ناپایدار و بی‌اعتبار به نظر می‌آید.
(۵) دست و چنگ در زلف ماهرویی زده با او دل خوش‌دار و اینقدر از سعد و نحس زهره و زحل سخن و داستان مگو.
(۶) برای رسیدن به وصال تو آرزوهای زیادی در دل داشتم افسوس که مرگ در کمینگاه عمر تاراجگر آرزوهاست.
(۷) این چنین که حافظ ما سرمست باده ازلی است در هیچ دوره و زمانی کسی او را هشیار نخواهد یافت.
شرح ابیات غزل (۴۵)
وزن غزل: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلات
بحر غزل: مجتث مثمن مخبون مقصور
*
بیشتر غزلهایی که مانند این غزل از آن بوی نومیدی و افسردگی می‌آید مربوط به بدترین دوره عمر شاعر آزاداندیش ما حافظ یعنی پس از قتل شاه شیخ ابواسحاق تا حکومت شاه شجاع است. دراینگونه غزلها همیشه صحبت از ناپایداری و بی‌وفایی دنیا و خوش‌باشی و مستی و بازگویی نصیبه و قسمت ازلی است که حافظ بدان می‌اندیشیده است. مفاد بیت مقطع دلالت بر این دارد که حافظ از علم نجوم و اصطلاحات آن آگاهی کامل داشته است. در بیت پنجم از سعد و نحس ستارگان صحبت می‌کند و قدما اعتقاد داشتند که سعد دو ستاره‌ای است در منزل بیست و دوم از منازل قمر و نحوست مربوط به ستارگان زحل و مریخ است. در بیت مقطع منظور حافظ از دور همان یک دور شمسی حرکت زمین به دور خورشید یعنی ۳۶۵ روز است و طایفه زروانیان یا ازلیون یا دهری مذهبان عقیده داشتند که زمان عاملی ابدی و جاوید و منشاء خلق جهان و جهانیان است و به همین دلیل به آن ازل می‌گفتند و حافظ می‌فرماید به هیچ دوره وسال ازسالهای عمر محدودش هشیار نمی‌شود زیرا او مست باده مقسوم ازلی است و در این بیت اضمار قبل از ذکر که ضرورت شعری است آمده و برای درک بهتر معنای شعر بایستی چنین خواند:
چنین که حافظ ما مست باده ازلی‌ست
به هیچ دور نخواهند یافت هشیارش
***
شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالیان
غزل به قلم علامه قزوینی :
در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است
صراحی می ناب و سفینه غزل است
جریده رو که گذرگاه عافیت تنگ است
پیاله گیر که عمر عزیز بی‌بدل است
نه من ز بی عملی در جهان ملولم و بس
ملالت علما هم ز علم بی عمل است
به چشم عقل در این رهگذار پرآشوب
جهان و کار جهان بی‌ثبات و بی‌محل است
بگیر طره مه چهره‌ای و قصه مخوان
که سعد و نحس ز تاثیر زهره و زحل است
دلم امید فراوان به وصل روی تو داشت
ولی اجل به ره عمر رهزن امل است
به هیچ دور نخواهند یافت هشیارش
چنین که حافظ ما مست باده ازل است
غزل به قلم شاملو : 
غزل به قلم الهی قمشه ای :
غزل به قلم عطاری کرمانی :
دراین زمانه رفیقی که خالی از خلل است       صراحی می صافو سفینه غزل است
جریده رو که گذرگاه عافیت تنگ است           پیاله گیر که عمر عزیز بی بدل است
نه من زبی عملی درجهان ملولم و بس      ملالت علما هم زعلم بی عمل است
به چشم عقل درین دهگذار پر آشوب   جهان و کار جهان بی ثبات و بی محل است
دلم امیدفراوان به وصل رویتو داشت      ولیاجل به ره عمر رهزن امل است
بگیر طره مه چهره ای وقصه مخوان   که سعد و نحس زتاثر زهره و زحل است
به هیچ دور نخواهدیافت هشیارش     چنین ه حافظ ما مست باده ازل است
غزل را بشنوید :
کلیپ های مرتبت با غزل :
برچسب ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن