تا اینجا اومدی یک فال هم بگیر

فال حافظ بگیرید فال واقعی خاطره از حافظ بنویس

گل افشان کن – می خواه و گل افشان کن از دهر چه می‌جویی – غزل ۴۹۵ – ۵۶۰

۵۶۰- گل افشان کن

می خواه و گل افشان کن ا زدهر چه می جویی    این گفت سحر گه بلبل تو چه می گویی
مسند به گلستان بر تا شاهد و ساقی را     لب گیری و رخ بوسی می نوشی و گل بویی
شمشاد خرامان کن و آهنگ گلستان کن   تاسرو بیاموزد از قد تو دلجویی
تاغنچه خندانت دولت به که خواهد داد     ای شاخ گل رعنا با زهر که می رویی
چون شمع نگو رویی بردهگذر باد است   طرف هنری بربند از مشع نکورویی
امروز که بازارت پر جوش خریدار است       دریاب و بنه گنجی از مایه نیکویی
آه طره که هر جعدش صد نفه چین دارد       خوش بودی اگر بودی بوییش زخوشخویی
هرمرغ به دستانی در گلشن شاه آید   بلبل به نواسازی حافظ به دعاگویی
توضیحات :
معنی بیت ۱( سحرگاهان گل به بلبل گفت شراب بجوی و مجلس را با گل آذین بندی کن از روزگار چرا یان قدر شکایت می کنی دیگر چه می خواهی ) معنی بیت ۲( تکیه گاه خود را به گلستان ببر و کام از لب معشوق بگیرو چهره ساقی را ببوس و شراب بخور و گل بوکن ) معنی بتی ۳( قد وبالای مانند شمشادت را د رگلستان عشق خرامان بساز تا سرو از قد و بالای قشنگ تو کار دلجویی و عشوه را یاد بکیرد ) معنی بیت ۴( نمی دانم چه کسی سعادت پیدا می کند تالب چون غنچه تو را ببوسد ای شاخه گل دلفریب و زیبا برای چه کسی سبز می شوی و کدام مجلس را آرایش میدهی ) معنی بیت ۵۰ مانند شمع زیبا نورافشان هستی اما این زیبایی رودگذر است پس ا زنور و شنایی و هنر خود ذخیزه ای فراهم کن و دلی بجوی ) معنی بیت ۶( امرو زکه بازار جمال و زیبایی تو رونق داردو خریداران زیادی دارد موقعیت را مغتنم شمار و ذخیره ای ا زسرمایه نیکوکاری فراهم کن
نتیجه تفال :
۱-   خواجه شیراز در بیتهای ۷-۸- فرماید (آن موس پیشانی ه هر چین و شکن آن به صد نافه مشک چین می ارزد بسیار خوب است اما اگر کمی هم از مهر و محبت و خوش اخلاقی سهمی داشت این زیبایی کامل می شد )( هر پرنده ای برای حکایت و داستانی ویژه گلشن و بوستان شاه می آید بلبل با نغمه خوانی و آواز و حافظ با دعا گویی خودحسن طلب می کند) تفسیر با نیت خودکنید
۲-   مژده می دهم که این نیت حتماً و بدون تردید به زودی عملی می گردد ولی نیاز به راهنمایی داردی می توانید ا زبزرگان یا پدر و مادر بخواهید زیرا اگر فردی آگاه شمارا ارشاد و راهنمایی کند به پیروزی و موفقیت بزرگی دست می یابید
۳-   شاهدموفقیت بر بام خانه شما آشیان گرفته است مواظب باش که بابی احتیاطی یا عدم آگاهی آنرا به پرواز در نیاوری به یکی از مشاهد متبرکه برو و نذرخود را ادا کن بر خد توکل کنید و از او یاری بخواهیدنگرانی شماکلاماً بی مورد و بی اساس است زیرا اکنون زمان شادی و خوشی است
۴-   خانم یا آقای عزیز با توجه به بیت های این غزل خصوصیات شما چنین است از هیجان به نحو خوبی استفاده می کنید و درعشق گرم و پرتحرک هستید از کا رخود لذت می بید و از زایانه و مجلس و محفل دوستانه و خانوادگی خوشتان می آید از ترس موهومی که بی جهت می باشد رنج می برید خل قو خوی شما متغیر است به فرمان ودستور دادن علاقه دراید و دوست دارید شما را دوست داشته باشند و درک کنند ا زغرور همسرتان د رعین اینکه خوشتان می آید دوری می کنید فردی با محبت و با گذشت هستید
کمی بیشتر در خصوص غزل بدانید :
شرح غزل :
معانی لغات غزل (۴۹۵)
مِی خواه: مِی طلب کن.
گل افشان کن: گلریزان کن، گل نثار کن.
مَسْنَد: جایگاه نشیمن، جایگاه تکیه زدن، فرش و بساط نشیمن.
شاهد: جوان زیباروی.
لب گیری: لب او را در میان لبها بگیری.
شمشاد خرامان کن: قدِّ چون شمشادت را به نرمی به حرکت وادار.
آهنگ: عزم.
دلجویی: شیوه دلخواه شدن، مطلوب واقع شدن، در جستجوی دلهای طرفدار برآمدن.
غنچه خندان: کنایه از لب و دهان خندان.
دولت: سعادت، توفیق، خوشبختی.
رعنا: گلِ دو رنگ که یک طرف آن زرد و یک طرف سرخ است، کنایه از شاخه گل تر و تازه و شاداب.
پر جوش: پر از جوش و خروش، پر از ازدحام و گرمی.
دریاب: بهره برداری کن.
مایه نیکویی: سرمایه زیبایی.
شمع نکو رویی: (اضافه تشبیهی) نکو رویی به شمع تشبیه شده است.
طرْفْ بر بستن: بهره برداری کردن، سود بردن.
طرف هنری بربند: بهره فضیلتی برگیر.
طُرّه: موی صف زده بر پیشانی، پیش زلفی.
جعد: پیچ و تاب، چین و شکن.
نافه چین: کیسه نافه زیر شکم آهوی نرِ سرزمین چین که جایگاه مُشک است.
بوئیش: مختصر بهره ای.
دستان: نغمه، نوا، سرود، گوشه ای از دستگاه ماهور، فریب و نیرنگ.
گلشن: باغ پر از گل، خانه آراسته شده با گل، گلستان.
نواسازی: تصنیف سازی.
معانی ابیات غزل (۴۹۵)
(۱)   سحرگاهان، گل می گفت: شراب بطلب و گلریزان کن. ای بلبل نظر تو چیست؟
(۲)   فرش و بساط عیش را به سوی گلستان ببر تا در آنجا لب زیبارویان مکیده و چهره ساقی را ببوسی. شراب بنوشی و گل ببویی.
(۳)   این قدّ چون شمشاد خود را با حرکات موزون به سوی گلستان هدایت کن تا سرو باغ از اندام تو شیوه دلبری بیاموزد.
(۴)   تا ببینم که لب و دهان خندان تو چه کسی را از نعمت خود بهره مند می کند؟ ای شاخ گل آراسته برای خاطر چه کسی خودنمایی می کنی.
(۵)   امروز که بازار تو از مشتری پُر و پُر از جوش و خروش است به هوش باش و بهره ای از سرمایه زیبایی خود بیندوز.
(۶)    از آنجا که شمع حُسن و جمال در مسیر بادِ زوال قرار دارد، از این زیبایی بهره فضیلتی برگیر.
(۷)   آن زلفی که هر چین و شکن آن با صد کیسه مُشکِ (سیاه و خوشبوی) چین برابری می کند، چه خوب بود اگر بویی هم از خوش رفتاری (با دلها) برده بود.
(۸)   هر مرغی با نیرنگی و سرودی خود را به باغ شاه می رساند. بلبل با نغمه سرایی و حافظ با غزلسرایی خود.
شرح ابیات غزل(۴۹۵)
               
وزن غزل: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن
بحر غزل: هزج مثمّن اخرب
٭
مولوی:
ای دل به ادب بنشین، برخیز ز بدخویی                              زیرا به ادب یابی آن چیز که می گویی
٭
خواجو:
برخیز که بنشیند فریاد ز هر سویی                              زآن پیش که برخیزد صد فتنه ز هر کویی
٭
در زمانی که شاه محمود شیراز را در محاصره گرفته و شاه شجاع در مقابله با او دچار شکست و مضیقه شده و روزهای سختی را می گذرانید، از غایت اندوه غزلی سروده که از یادداشتهای شادروان قزوینی برگرفته و در اینجا نقل می شود:
ای دل صفای عشق در این خاکدان مجوی                                  یک ذرّه کیمیای وفا زین جهان مجوی
بیزار شو ز مردم و آزاد شو ز خویش                              وز مرد و مردمی و مروّت نشان مجوی
سیمرغ وار گوشه نشین باش، زینهار                             با زاغ و با زغن منشین و آشیان مجوی
بنیاد چرخ بر سر آبست چون حباب                             بگذر چو باد هیچ در اینجا مکان مجوی
گر تیغ برکشد سر تسلیم ازو مکش                               ور نقد عمر می دهدت رایگان، مجوی
چون بافتند خَزِّ وجود تو را زخاک                                            ترک کلاه اطلس خود ز آسمان مجوی
  در چاه وحشت است ترا یوسف ای عزیز                                    بوی قمیص از گذرِ کاروان مجوی
و چنانکه از مفاد ابیات غزل مشهود است شاه در نهایت نومیدی به سر می برده است. در این موقع حافظ با خواندن غزل شاه شجاع به منظور دلجویی و دلداری غزل بالا را در پاسخ غزل شاه سروده و برابر مفاد بیت مقطع غزل خود توفیق این را می یابد که به محضر شاه رفته و آن را بخواند.
این یک واقعه تاریخی است. کسی چه می داند، شاید دلداری ها و تشجیع و تحرکی که در آن دیدار از حافظ به منصّه ظهور رسیده در روحیه شاه شجاع و اقدامات بعدی او اثر نهاده و در نتیجه شاه با تحمل دو سال سختی و مشقّت و دربدری توانسته باشد بار دیگر به تاج و تخت خود دست یابد.
ناگفته نماند پاسخ حافظ در برابر طرز فکر عارفان وارسته، مبنی بر این است که: صوفی ابن الوقت است و نباید در هیچ حال و زمان افسوس گذشته و غم آینده را بخورد. لیکن این بیان و زبان شعر است و حافظ به کرّات در غزلهای دیگر شاه شجاع را به تهوّر و همّت و پشتکار فرا می‌خواند.
غزل به قلم علامه قزوینی :
می خواه و گل افشان کن از دهر چه می‌جویی      این گفت سحرگه گل بلبل تو چه می‌گویی
مسند به گلستان بر تا شاهد و ساقی را      لب گیری و رخ بوسی می نوشی و گل بویی
شمشاد خرامان کن و آهنگ گلستان کن      تا سرو بیاموزد از قد تو دلجویی
تا غنچه خندانت دولت به که خواهد داد      ای شاخ گل رعنا از بهر که می‌رویی
امروز که بازارت پرجوش خریدار است      دریاب و بنه گنجی از مایه نیکویی
چون شمع نکورویی در رهگذر باد است      طرف هنری بربند از شمع نکورویی
آن طره که هر جعدش صد نافه چین ارزد      خوش بودی اگر بودی بوییش ز خوش خویی
هر مرغ به دستانی در گلشن شاه آمد      بلبل به نواسازی حافظ به غزل گویی
غزل به قلم شاملو : 
غزل به قلم الهی قمشه ای :
غزل به قلم عطاری کرمانی :
می خواه و گل افشان کن ا زدهر چه می جویی    این گفت سحر گه بلبل تو چه می گویی
مسند به گلستان بر تا شاهد و ساقی را     لب گیری و رخ بوسی می نوشی و گل بویی
شمشاد خرامان کن و آهنگ گلستان کن   تاسرو بیاموزد از قد تو دلجویی
تاغنچه خندانت دولت به که خواهد داد     ای شاخ گل رعنا با زهر که می رویی
چون شمع نگو رویی بردهگذر باد است   طرف هنری بربند از مشع نکورویی
امروز که بازارت پر جوش خریدار است       دریاب و بنه گنجی از مایه نیکویی
آه طره که هر جعدش صد نفه چین دارد       خوش بودی اگر بودی بوییش زخوشخویی
هرمرغ به دستانی در گلشن شاه آید   بلبل به نواسازی حافظ به دعاگویی
غزل را بشنوید :
کلیپ های مرتبت با غزل :
برچسب ها

۳ دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن