تا اینجا اومدی یک فال هم بگیر

فال حافظ بگیرید فال واقعی خاطره از حافظ بنویس

حلقه زلفش – نکته‌ای دلکش بگویم خال آن مه رو ببین – غزل ۴۰۲ – ۴۶۱

۴۶۱ – حلقه زلفش

نکته ای دلکش بگویم خال آن مهر و ببین   عقل و جان را بسته زنجیز آن گیسو ببین
عیب دل کردم که وحشی وضع و صحرایی مباش گفت چشم شیر گیر و غنج آن آهو ببین
حلقه زلفش تماشاخانه با صباست           جان صد صاحبدل آنجا بسته یک مو ببین
عابدان آفتاب ا زدلبر ما غافلند         ای ملامتگر خدارا رو مبین آن رو ببین
زلف دل دزدش صبا را بند بر گردن نهاد     با هواخواهان رهرو حیلت هندو ببین
این که من درجست جوی او زخود بیرون شدم کس ندیدست و نبیند مثلش از هر سو ببین
حافظ ار دگوشه محراب می نالدرواست   ای ملامتگر خدا را آن خم ابرو ببین
از مراد شاه منصور ای فلک سر ب متاب     تیزی شمشیربنگر قوت بازو ببین
توضیحات :
نکته ( لطیفه ) بسته ( دربند ) زنجیر گیسو ( سلسله زلف یار) وحشی وضع ( انس ناپذیر = صحرایی = وحشی ) چشم شیر گیر ( چشم شیر شکار ) غنج ( کرشمه و حرکت ناز چشم و ابرو ) آهو ( محبوب زیبا روی ) معنی بیت ۳( هر تار موی محبوب محل تفریح و گردش باد صبا می باشد ودل بسیاری از اهل عشق و معرفت را که به تار موی جانان مقید و وابسته اندنگاه کن ) معنی بیت ۴۰ آفتاب پرستان از جانان ما غافلند و از محبوب ما آگاه نیم باشند و الا آفتاب را نیم پرستدیند پس ای سرزنش کنند هتو را به خدا به روی هر زیبایی نگاه مکن که محبوب ما از آفتاب هم لایق تر است پس تنها اور ا ببین ) معنی بیت ۵( گیسوی محبوب راهزن دلهاست گردن باد بهاری را بند و زنجیر کدره تا نوزد حیله گیسوی یار را ببین که صبا چه کرده است ) بیرون شدم ( از خود گذشتم ) خدا را ( بای رضای خدا = قسم به خدا ) ملامتگر ( سرزنش کنند ه ) شاه منصور ( فرزند شرف الدین مظفر بن امیرمبارزالدین محمد از آل مظفر حاکم سال ۷۹۰ شیراز )‌
نتیجه تفال :
۱-   خواجه در بیت های ۶-۷-۸- به ترتیب فرماید ( کسی  نظیر آن جانانی که من در جستجویش از خود گذشتم ندیده است ) ( اگر حافظ در گوشه محراب عشق ناله سر می دهد شایسته این ار است ای سرزنش کنند ه تو را به خدا آن محراب ابروی یار را نگاه کن تا بدانی چرا حافظ ناله می کند ۹( ای روزگار از مراد شاه منصور سر متاب بلکه بر وفق مرادش باش و از تیزی شمشیر و قوت بازویش بترس و آنر ا ببین ) خود تفسیر کنید
۲-   به دنبال مقصود و هدفی می باشید و دراین راه سعی و تلاش فراوان دارید ولی دیگران نیز مانند جنابعالی در حال فعالیت و در رقابت هستند و برای رسیدن به پیروزی تلاش می کنند پس شما با قدرت و بهره گیری از تجربه دیگران فعالیت خود را بیشتر کنید
۳-   اگر چه این نیت بسیار عالی است امامقدمات آنرا باید فراهم کنید و لازمه این راه تلاش است تنها به سخن گفتن کاری عملی نمی شود پس از همین امروز با ارده ای استوار و توکل برخدا و پشتکار و بهره گیری از استادان با تجربه تلاش کنید تاموفق شوید
۴-   مسافر شما در گیر مسایل و مشکلات خاصی است و لی تا دو ماه دیگر کارش درست می شود
۵-   مسافرت بدر پیش دراد و خرید خوبی خواهیدداشت تغییر شل فعلاً صلاح نمی باشد چون تحولات کلی بوجود می آید
۶-   عزیزم موجها قایق مرغان توفانند و حادثه ها مرکب انسانهای بزرگ هیچ کس در ساحل شناگر نمی شود
۷-   پدر یا همسر شما دچار ناراحتی است و سخت نیازمند مهر و همکای می باشد مدتی با او باشید و به او مهربانی کنید که ثمره این شکیبایی و مهر ورزی بسیار عالی خواهد بود موفق باشید
کمی بیشتر در خصوص غزل بدانید :
شرح غزل :
معانی لغات غزل (۴۰۲)
نکته: لطیفه، مضمون.
نکته یی دلکش: مضمونی دلپذیر، لطیفه یی جذاب.
عیبِ دل کردم: بر دل خُرده گرفتم.
وحشی وضع: وحشی صفت، اُنس ناپذیر، مردم گریز.
هر جایی: سرگردان، بی قرار، بُلهوس و هر دَم خیال.
شیر گیر: اسیر کننده شیر، شکار کننده شیر.
غَنج: ناز و کرشمه، حرکات شیرین و دلبرانه.
تماشاخانه: جای تماشا، مَنظَر.
صاحبدل: اهلِ دل، عارف.
عابدان: عبادت کنندگان، پرستندگان.
عابدانِ آفتاب: آفتاب پرستان، نیایش کنندگان آفتاب.
ملامت گر: سرزنش گر، ملامت و سرزنش کننده.
خدا را: برای خاطر خدا، محض رضای خدا.
رو مبین: طرفداری مکن، جانب داری مکن.
آن رو ببین: آن چهره را بنگر، آن رو و صورت (یار) را ببین.
دِل دُزد: راهزنِ دل.
هواداران: آرزومندان، جانبداران، حامیان، اهل محبت.
هوادارانِ رهرو: جانب داران و حامیانی که قدم در راه نهاده راه را می پیمایند.
هِندو: هِندی، کنایه از فرد سیاه رنگ که در گذشته راهزنان را به این نام می نامیدند.
از هر سو ببین: از هر جانب نگاه کن.
محراب: جایگاه نماز گزاردنِ امام مسجد که سقف آن قوسی و منحنی وار و به صورت نیمدایره است.
گوشهِ محراب: کنار محراب.
خَمِ ابرو: انحنای ابرو، قوس و نیمدایره ابرو.
مُراد: آرزو.
شاه منصور: منصورِ بن مظفّر بن امیر مبارزالدّین آخرین پادشاه خاندان آل مظفّر که در شجاعت و مردانگی بی نظیر و در جنگ با تیمور به شهادت رسید.
سر بر متاب: سرپیچی مکن.
معانی ابیات غزل (۴۰۲)
(۱) لطیفه جذّابی بگویم، نگاهی به خال چهره آن ماهرو بینداز (و) ببین که خرد و جان پای بند زنجیر گیسوی اوست.
(۲) بر دل خرده گرفتم که مردم گریز و سرگردان مباش. گفت یک نگاهی به چشمان آن آهو (صفت) که شیر را از پا در می آورد و ناز و کرشمه آن بینداز!
(۳) (و) در چین و شکن زلفش که گردشگاه و جایگاه باد صباست جان صدها اهل دل را ببین که به یک تار مو بسته است.
(۴) آفتاب پرستان از چهره معشوق ما غافلند. ای سرزنش کننده از برای خاطر خدا از آنها طرفداری مکن و به روی معشوق من نگاهی بینداز.
(۵) زلف‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ راهزنِ دلش، بر گردنِ باد صبا (ی گذرا) بند نهاد. بنگر که این هندوی راهزن با حامیان راهسپر چه حیله هایی به کار می بَرَد.
(۶) این کسی را که من در جستجوی او دل از دست داده ام، تا به امروز کسی مانند او را ندیده و نخواهد دید. به اطراف نگاه کن (تا باورت شود).
(۷) اگر حافظ در کنار محراب ناله و زاری می کند سزاوار است. ای اندرز‌گو از برای خدا نگاهی به آن خَمِ ابرو بینداز.
(۸) ای سپهر گردون از برآوردن آرزوهای شاه منصور سرپیچی مکن، تیزی شمشیر و زور بازوی او را ببین.
شرح ابیات غزل (۴۰۲)
وزن غزل: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات
بحر غزل: رمل مثمّن مقصور
٭
کمال خجند: زیر پا دامن کشان زلف دوتای او ببین بر زمین افتاده چندین سر برای او ببین
٭
این غزل را حافظ در سالهای آخر عمر خود، در ستایش شاه منصور که مردی شجاع و متهوّر و وطن دوست بود سروده است. حافظ برای شاه منصور قصیده و اشعار دیگری هم دارد و مدح او نه از سر تملّق و مصلحت اندیشی بلکه از صمیم قلب و از روی ایمان و به خاطر شجاعت و شهامت و مردانگی های اوست. شاه منصور در سال ۷۹۵ در جنگی که با تیمور کرد تا قلب لشکر و سراپرده او پیش رفت و تیمور با چادر زنانه از خیمه فرار نمود. سرانجام شاه منصور در جنگ با تیمور به شهادت رسید.
شاعر مطلع غزل خود را با وصف خالی که شاه منصور و غالب شاهزادگان و اولاد و احفادِ امیر مبارزالدین محمد بر صورت داشتند شروع کرده و در وصف دلیریهای او داد سخن می دهد و در بیت هشتم از این که تا این حد او را می ستاید دلیل آورده و می فرماید چشم روزگار مثل و مانند او را هنوز به خود ندیده است و اگر باور نداری به اطراف نگاه کن و اشخاص را زیر نظر بگیر و ببین که او همانند ندارد. بالاخره حافظ در مقطع غزل او را دعا کرده و پیروزی او را آرزو می کند.
در پایان ذکر این نکته ضروری است که مضمونی را که حافظ در بیت پنجم این غزل به کار گرفته، در جای دیگر روشن تر بیان داشته می فرماید:
کاهِلْ رَویْ چو باد صبا را به بوی زلف هردم به قید سلسله در کار می کشی
و در اینجا از حیله گری زلف سیاه دل دزدِ یار سخن می گوید و آن را به دزدان قطاع الطریق سیاه تشبیه می‌نماید چه سابق دزدان کمین کننده در راه را به هندوی سیاه تشبیه می‌نموده اند. و حیله این هندوی زلف این است که پای باد صبایِ رهرو را ار بند زلف خود به بند می نهد و او را از حرکت باز می دارد.
شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالی
غزل به قلم علامه قزوینی :
نکته‌ای دلکش بگویم خال آن مه رو ببین عقل و جان را بسته زنجیر آن گیسو ببین
عیب دل کردم که وحشی وضع و هرجایی مباش گفت چشم شیرگیر و غنج آن آهو ببین
حلقه زلفش تماشاخانه باد صباست جان صد صاحب دل آن جا بسته یک مو ببین
عابدان آفتاب از دلبر ما غافلند ای ملامتگو خدا را رو مبین آن رو ببین
زلف دل دزدش صبا را بند بر گردن نهاد با هواداران ره رو حیله هندو ببین
این که من در جست و جوی او ز خود فارغ شدم کس ندیده‌ست و نبیند مثلش از هر سو ببین
حافظ ار در گوشه محراب می‌نالد رواست ای نصیحتگو خدا را آن خم ابرو ببین
از مراد شاه منصور ای فلک سر برمتاب تیزی شمشیر بنگر قوت بازو ببین
غزل به قلم شاملو : 
غزل به قلم الهی قمشه ای :
غزل به قلم عطاری کرمانی :
نکته ای دلکش بگویم خال آن مهر و ببین   عقل و جان را بسته زنجیز آن گیسو ببین
عیب دل کردم که وحشی وضع و صحرایی مباش گفت چشم شیر گیر و غنج آن آهو ببین
حلقه زلفش تماشاخانه با صباست           جان صد صاحبدل آنجا بسته یک مو ببین
عابدان آفتاب ا زدلبر ما غافلند         ای ملامتگر خدارا رو مبین آن رو ببین
زلف دل دزدش صبا را بند بر گردن نهاد     با هواخواهان رهرو حیلت هندو ببین
این که من درجست جوی او زخود بیرون شدم کس ندیدست و نبیند مثلش از هر سو ببین
حافظ ار دگوشه محراب می نالدرواست   ای ملامتگر خدا را آن خم ابرو ببین
از مراد شاه منصور ای فلک سر ب متاب     تیزی شمشیربنگر قوت بازو ببین
غزل را بشنوید :
کلیپ های مرتبت با غزل :
برچسب ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن